songnews
songnews


لینک ها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان songnews و آدرس songfaz.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

جدید ترین سایت عکس

زیباترین سایت ایرانی

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

 

ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 3
بازدید ماه : 3
بازدید کل : 845
تعداد مطالب : 7
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1




دسته بندی <-PostCategory->

 

نز: دانشگاه از نگاه یک عاشق

شنبه:

همون لحظه که وارد دانشگاه شدم منوجه نگاه سنگینش شدم.
هر جا که می رفتم اونو می دیدم. یکبار که از جلوی هم در اومدیم نزدیک بود به هم بخوریم صداشو نازک کرد و گفت:‍« ببخشید» من که می دونستم
منظورش چی بود. تازه ساعت ?:?? هم که داشتم برد را می خوندم آمد و پشت سرم شروع به خوندن بُرد کرد. 
آره دقیقآ می دونم منظورش چیه اون می خواد زن من بشه. بچه ها می گفتن اسمش مریمه. از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون، تصمیم گرفتم باهاش ازدواج کنم

یکشنبه:

امروز ساعت ? به دانشگاه رفتم. موقع رفتن تو سرویس یه خانمی پشت سرم نشسته بود 
و با رفیقش می گفتن و می خندیدن. تازه به من گفت:« ببخشید آفا می شه شیشه ی پنجرتونو ببندین. 
من که می دونستم منظورش چی بود. اسمش رو می دونستم اسمش نرگسه.» مثه روز معلوم بود که با این خندیدن می خواد دل منو نرم کنه که بگیرمش.
راستیتش منم از اون بدم نمی آد از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون، تصمیم گرفتم با نرگسم ازدواج کنم

دوشنبه:

 امروز به محض اینکه وارد دانشگاه شدم سر کلاس رفتم.
بعد از کلاس، مینا یکی از هم کلاسیهام جزوه ی منو ازم خواست. من که می دونم منظورش چی بود. 
حتمآ مینا هم علاقه داره با من ازدواج کنه.
راستیتش منم از مینا بدم نمی آد. از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون، تصمیم گرفتم با مینا هم ازدواج کنم

 سه شنبه:

 امروز روز خوبی نبود نه از مریم خبری بود نه از نرگس نه از مینا.
فقط یکی از من پرسید:« آقا ببخشید امور دانشجویی کجاست؟.» من که می دونم منظورش چیه. ولی تصمیم نگرفتم باهاش ازدواج کنم چون کیفش آبی رنگ بود احتمالا استقلالیه وقتی جریانو به دوستم گفتم به من گفت:« ای بابا بدبخت منظوری نداشته. »
ولی من می دونم رفیقم به ارتباط بالای من با دخترا حسودیش می شه. حالا به کوری چشم دوستم 
هم هر جور که شده با این یکی هم ازدواج می کنم.

چهارشنبه:

 امروز وقتب که داشتم وارد سلف می شدم یه مرتبه متوجه شدم که از دانشگاه آزاد ساوه به دانشگاه 
ما اردو اومدن. یکی از دخترای اردو از من پرسید:« ببخشید آفا! دانشگاه پرستاری کجاست؟» 
من که می دونستم منظورش چیه. اما تو کار درستیه خودم موندم که چه طور دختر ساوجی هم منو شناخته
و به من علاقه پیدا کرده. حیف اسمش رو نفهمیدم. از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون.
تصمیم گرفتم هر طور شده پیداش کنم و باهاش ازدواج کنم. طفلکی گناه داره که از عشق من پیر بشه

پنج شنبه:

یکی از دوستای هم دانشگاهیم به نام احمد منو به تریا دعوت کرد.
من که می دونستم از این نوشابه گرفتن منظورش چیه! می خواد که من بی خیال مینا بشم. راستیتش از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون عمرآ قبول کنم.

جمعه:

 امروز صبح در خواب شیرینی بودم که داشتم خواب عروسیه بزرگ خودمو می دیدم. 
عجب شکوه و عظمتی بود داشتم انگشتمو تو کاسه ی عسل فرو می بردم که ... مادرم یهو از خواب بیدارم
کرد و بهم گفت که برم چند تا نون بگیرم. وقتی تو صف نونوایی بودم دخترخانمی ازم پرسید:
«ببخشید آقا صف ? تایی ها کدومه؟» من که می دونم منظورش چی بود اما عمرآ باهاش ازدواج کنم.
راستش از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون من از دختری که به نونوایی بیاد خیلی خوشم نمی آد.

شنبه:

 امروز صبح زود از خواب بیدار شدم صبحانه را خوردم و اومدم که راه بیافتم که مادرم گفت:
« نمیخواد دانشگاهبری. امروز جواب نوار مغزت آمادست. برو از بیمارستان بگیر.»... وقتی به آزمایشگاه رسیدم
از خانم مسئول آزمایشگاه جواب نوار مغزم رو خواستم. به من گفت: «آقا لطفآ چند دقیقه صبر کنید.» 
من که می دونستم منظورش چیه .... حتما میذونه میرم دانشگاه واز من خوشش اومده...

 

آیا تو خوشبختی ؟؟

 آیا سقفی بالای سرت هست؟ 
نانی برای خوردن
لباسی برای پوشیدن
و ساعتی برای خوابیدن داری؟ آری
نامی برای خوانده شدن
کتابی برای آموختن
و دانشی برای یاد دادن داری؟ آری
بدنی سالم برای برداشتن سبد یک پیرزن.
سقفی برای شاد کردن یک کودک
دهانی برای خندیدن و خنداندن داری؟ آری
لحظه‌ای برای حس کردن
قلبی برای دوست داشتن
و خدایی برای پرستیدن داری؟ آری
پس خوشبختی بسیار خوشبخت.

 

 

1000 $ (طنز)

بلافاصله بعد از اینکه زن پیتر از زیر دوش حمام بیرون اومد پیتر وارد حمام شد... همون موقع زنگ در خونه به صدا در اومد... زن پیتر یه حوله دور خودش پیچید و رفت تا در رو باز کنه... همسایه شون -رابرت- پشت در ایستاده بود... تا رابرت زن پیتر رو دید گفت: همین الان 1000 دلار بهت میدم اگه اون حوله رو بندازی زمین!... بعد از چند لحظه تفکر، زن پیتر حوله رو میندازه و 1000 دلار رو می گیره... زن دوباره حوله رو دور خودش پیچید و به حمام برگشت... پیتر پرسید: کی بود زنگ زد؟ زن جواب داد: رابرت همسایه مون بود... پیتر گفت: خوبه... چیزی در مورد 1000 دلاری که به من بدهکار بود نگفت؟!
نتیجه اخلاقی: اگه شما اطلاعات حساس مشترک با کسی دارید که به اعتبار و آبرو مربوط میشه، همیشه باید در وضعیتی باشید که بتونید از اتفاقات قابل اجتناب جلوگیری کنید!

فرق حمام کردن آقایون و خانمها

یك دختر در حمام
ساعت ? بعد از ظهر
1ـ لباساشو رو درمیاره? رنگ روشن ها رو تو یك سبد و تیره ها رو تو یكی دیگه میگذاره
2ـ در حموم رو از تو قفل میكنه? جلوی آیینه می ایسته? شكمش رو كه تمام مدت داده بود تو? میده بیرون و شروع میكنه به غر غر و ایراد گرفتن از نقطه نقطه بدنش
3ـ در كمد رو باز میكنه انواع شامپو و صابون معطر مخصوص پوست صورت?مو? بدن? كف پا و ... رو بیرون میاره و می چینه رو لبه وان
4ـ موهاش رو با شامپوی نارگیلی تقویت كننده? پرپشت كننده? براق كننده و...میشوره و هفده دقیقه ماساژ میده
5ـ یكبار دیگه با همون شامپو موهاشو میشوره
6ـ نرم كننده معطر پرتقالی رو به موهاش میماله تا ?? میشماره
7ـ سی و پنج دقیقه زیر دوش می مونه.خوب آخه باید خیالش راحت بشه كه تمام مواد شیمیایی از موهاش پاك شده. وگرنه بعد از حموم موها وز میكنه
8ـ خمیر ریش داداشی رو كش میره و شیش كیلو خالی میكنه رو ساق پا و دست و پشت لب. بعد یه تیغ بر میداره و یا علی. آی
9ـ موهاش رو حسابی می چلونه? حوله رو مثل عمامه می پیچه دور سرش. تو آیینه خودشو ورانداز میكنه. از اینكه در اثر كشش حوله چشم و ابروش كشیده شده? احساس خوشگلی می كنه و یه ماچ گنده واسه عكس خودش تو آیینه میفرسته
10ـ خوشحالیش زیاد دوام نمیاره. چون یه جوش سرسیاه بی اجازه نوك دماغش سبز شده
11ـ تمام نقاط بدنش رو معاینه میكنه و با ناخن و موچین میره به جنگ جوشها و موهای زائد بی تربیت
12ـ حوله ش رو می پوشه و میره به اتاقش.تمام بدنش رو با لوسیون چرب میكنه
13- چهل بار لباس می پوشه و در میاره تا انتخاب كنه
14ـ 90 دقیقه پشت میز توالت می شینه و آرایش میكنه

یك پسر در حمام
1ـ همون طور كه رو تخت نشسته ? لباساشو میكنه. هر كدوم رو پرت میكنه یه گوشه اتاق
2ـ نیم وجب حوله رو میگیره دور باسنش و میره به سمت حموم
3ـ می ایسته جلوی آیینه. شكمش رو میده تو. بازو میگیره. فیگور چپ? فیگور راست? نیم ساعت قربون صدقه خودش میره? (این قدوبالا رو ببین چه كرده .لای لای لالای لای)مامان 4ونش هم از تو آشپزخونه تایید میكنه
4ـ زیر بغلش رو بو میكنه و رنگ چهره ش بر میگرده. سبز? آبی? بنفش
5ـ در كمد شامپو ها رو باز نمیكنه چون اصلا توش چیزی نداره
6ـ با قالب صابون سبزش زیر بغلهاشو كف مالی میكنه. یه عالمه مو می چسبه به صابون
7ـ با همون صابون صورت و مو و بدنش رو هم میشوره
8ـ نرم كننده مو؟؟؟ برو بابا
9ـ دو دقیقه بعد دوباره میزنه زیر خنده? آخه این دفعه بوش رسیده به دماغش
10ـ چاه حموم رو هدف گیری میكنه و میشاشه توش
11ـ از زیر دوش میاد بیرون و یكهو می بینه یادش رفته بوده در حموم رو ببنده. و همه فرش و كف خونه خیس شده.( بیخیال...مامان خشك میكنه
12ـ حوله فسقلیش رو می پیچه دور باسنش و همون طور خیس خیس میره تو اتاق
13ـ حوله خیس رو پرت میكنه رو تخت و ? دقیقه ای لباس می پوشه
ساعت5 بعد از ظهر

اینم ۲۵ تا چرت و پرت !!!(طنز)

- چرا روی آدرس اینترنت به جای یک دبلیو؛سه تا دبلیو می گذارند ؟ چون کار از محکم کاری عیب نمی کند!

 

۲- اگر? اسکلت از بالای دیوار بپرد پایین چه می شود ؟ هیچ وقت این کار را نمیکند چون جیگر ندارد!

 

۳- چرا مار نمی تواند به مسافرت برود ؟ چون دست ندارد که برای خداحافظی تکان دهد!

 

۴- برای قطع جریان برق چه باید کرد ؟ باید قبض آن را پرداخت نکرد!

 

۵- نصف النهار چیست ؟ همان شام است که در واقع نصف نهار است که برای شام مانده است!

 

۶- آخرین دندانی که در دهان دیده می شود چه نام دارد؟ دندان مصنوعی!

۷- چرا دوچرخه خودش نمی تواند به ایستد؟ چون خیلی خسته است!

 

۸- اگر کسی قلبش ایستاده بود چه می کنید؟ برایش صندلی می گذاریم !

 

۹- دارچین رو چگونه درست می شود؟ وقتی یک چینی را دار بزنند!

 

۱۰- چرا لک لک موقع خواب یک پایش را بالا می گیرد ؟ چون اگر هر دو تا رو بالا بگیرد ؛ می افتد!

 

۱۱- اگر شخصی خیلی سر شناس باشد ؛ به نظر شما چه کاره است ؟ آرایشگر!

 

۱۲- اگر تلویزیون روشن نشد چه می کنید ؟ آن را هل می دهیم و می زنیم کانال دو!

 

۱۳- شباهت دماسنج با ورقه ی امتحان در چیست؟ هر دو وقتی به صفر می رسند آدم می لرزد!

 

۱۴- چرا دود از دودکش بالا می رود ؟ چون ظاهرا چاره ی دیگری ندارد!

۱۵- شباهت نون سوخته با آدم غرق شده چیست ؟ هر دو تاشونو دیر کشیدن بیرون!

 

۱۶- فرق یخمک با آتروپات در چیست؟ یخمک خوشمزه تر است!

۱۷- فرق باتری با مادر زن در چیست ؟ باتری حداقل یک قطب مثبت دارد اما مادر زن هیچ چیز مثبتی ندارد!

۱۸- اختراعی که برای جبران اشتباهات بشر درست شده است چیست ؟ طلاق!

 

۱۹- چه طوری زیر دریایی لر ها رو غرق می کنند؟ یه غواص میره در میزنه !

 

۲۰- ناف چیست؟ ناف نمره ی صفری است که طبیعت به شکم بی هنر داده است!

 

۲۱- خط وسط قرص برای چیه ؟ برای این که اگر با آب پایین نرفت با پیچگوشتی بره !

 

۲۲- چرا غضنفر ها با دو دست دست می دهند؟ چون فرق راست و چپشونو بلد نیستند!

 

۲۳- یک غضنفر چگونه یک پرنده رو می کشد؟ آن را از بالای یک صخره به پایین پرتاب می کند!

 

۲۴- چرا غضنفر ها همیشه ۱۸ تایی میرن سینما ؟ چون برای کمتر از ۱۸ ممنوع بوده !

 

۲۵- اگر در یک موسسه سطح بالا یک غضنفر ببینید به او چه می گویید؟ یک بازدید کننده!

هدف خلقت دختران(طنز)

یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود البته فرشته ها هم بودن
خدا تصمیم گرفت یه مخلوق بیافرینه که قدرت مافوق خودش رو به فرشته ها نشون بده اونم خلق
جنس مرد بود همون پسر خوب دوستان خدا این مخلوق بسیار باهوش و گل را آفرید
بعد از مدتی پسر به خدا گفت من شادی میخوام من پایه خنده میخوام کسی که من همیشه منو وقتی بیکارم سرگرم کنه
پیوست : این مطلب با هوشی پسر رو میرسونه چون اون موقع دنبال دلقک بوده
خوب خدا هم تصمیم گرفت یه مخلوق خلق کنه با همین خصوصیات
خداوند تصمیم گرفت به الاغ یا همون خر یه استراحت بده آخه پسر از اون خیلی کار میکشید
یه دلیل این بودیکی دیگه هم اینکه اون از نظر عقلی ناقص بوده
پس خدا خر را تغییر شکل داد و اسم یه خر را بر او نهاد
مدتی گذشت و پسر ناراحت پیش پروردگار آمد و گفت این خریتش کم است پس خدا در مغز آن مغز خر دیگری نهاد
و اسم دوخر بر او گذاشت که پسر از این موجود عجیب و خنگ بسیار شگفت زده
بود که و از خدا پرسید آیا خنگ تر از این موجود هست؟
خدا جواب داد : نه اصلا دنیا به چشم خود مانند این موجود خنگ ندیده است
اینم داستان آفرینش این موجود در پیت امیدوارم تونسته باشم به بار علمی شما  اضافه کرده باشم آقا پسرای گل
البته شاید این نکته مبهم وجود داشته با شه که چرا الان میگن دختر اینم مربوط هست
:به خریت بسیار زیاد این موجود هست به این ترتیب که اول
دو خر بعد سه خر بعد چهار خر و...... ولی پسر دید هرچی خر اضافه میکنه کفاف خریت اون رو نمیده
پس تصمیم گرفت روی اون اسم دوخر ته خر بگذاره که بهد برای راحتی به صورت دختر در اومد.

تلافی اس ام اس یه دختر و نتایج آن (طنز)

چند وت پیش یكی از دخترای همكار برام یه اس ام اس فرستاد با این مضمون (حالا نگین تو كه قبلا گفتی یه جا كار می كنی كه زنا رو راه نمی دن چون حقیقتش من چند جا كار می كنم )
اس ام اس این بود : 
خیلی بی معرفتی ، خیلی نامردی ، خیلی بی معرفتی ، خیلی بی جنبه هستی ، آخه نامرد باید از رو چی توز بفهمم موتور خریدی ؟!!!!!
منم بر اساس تجربه قبلی و تذكری كه دوستان بهم داده بودن تصمیم گرفتن این سری قاطعانه تلافی كنم برای همین هم من هم براش یه اس ام اس فرستادم كه : 
پنج روش آدم شدن 1...2...3...4...5...بی خود نگرد تو آدم بشو نیستی 
دختره هم كه نمی خواست كم بیاره یه اس ام اس فرستاد كه : 
خیلی ببخشید..شرمنده مثل اینكه موقع بدی مزاحم شدم..فقط می خواستم بپرسم آب خوردی آفتابه رو كجا گذاشتی؟!!!
منم كه دیدم نه بابا طرف روش كم نمی شه دوباره یه اس ام اس فرستادم با این متن : 
به جای آب دوست داشتم جیگرتو بخورم
ولی حیف باید تا عید قربان سال دیگه صبر كنم! 
اونم نامردی نكرد دوباره فرستاد كه : 
اسمت رو گذاشتم گل، گفتم پژمرده می شی.
اسمت رو گذاشتم خورشید، گفتم غروب می كنی.
اسمت رو گذاشتم خر، تا لااقل بارم رو ببری!!!
منم كه تازه موتورم گرم شده بود اومدم اس ام اس بعدی رو بفرستم كه یهو دیدم همین دختره داره زنگ می زنه دستپاچه جواب دادم بله!یهو دیدم یه صدای كلفت نخراشیده ای بدون هیچ مقدمه ای شروع كرد به بد و بیراه گفتن كه فلان فلان شده تو مگه خواهر مادر نداری می خوای جیگر دختر مردم رو بخوری می دم چوب تو .... بعدم شروع كرد به تهدید كه بیا فلان جا كارت دارم !!! اگه .... داری بیا اگه نیای خودم شمارت رو دارم آدرست رو گیر میارم میام اونجا ....
خلاصه خیلی گیر داده بود كه من یه جا باهاش قرار بذارم برم پیشیش ! منم هر چی معذرت خواهی و اشتباه شده و از این جور حرفا فایده نداشت نمی دونستم برادرشه یا پدرش ولی هر كی بود صدای دلخراشی داشت خلاصه بعد چند دقیقه ارائه انواع فحشهای ركیك تلفن رو قطع كرد منم كه فقط دست و پام می لرزید تا شب هزار جور فكركردم .با خودم گفتم برم یه جا یه مدت خودم رو گم و گور كنم ولی دیدم فایده نداره خلاصه صبح روز بعد دوباره شماره دختره زنگ زد با خودم گفتم این دفعه اگه راه داده معذرت خواهی وگرنه دیگه خدا رحم كنه خلاصه گوشی رو جواب دادم دیدم خود دختره بود و كلی معذرت خواهی و بعدم رك و راست گفت كه دیروز منتظر دوست پسرش بوده می خواسته تا اون نیومده یكم وقت كشی كنه دیده كی بهتر از ما !!! بعدم كه اون پسره سر می رسه! البته گفت كه یه جور سر و ته قضیه رو هم آورده ! 
بله !به قول یكی از دوستان مثل اینكه این دختر خانم ما رو زاپاس می خواسته ! منم برای خودم هزار تا فحش گذاشتم كه فلانم و فلان اگه یه بار دیگه به اس ام اس یه دختر جواب بدم .

تایخچه مخ زدن(طنز)

 

اصولاً مدرنیته خیلی چیز بدیه چون همه چیز و تحت تأثیر قرار داده حتی طرز تفکر مردم نسبت به مسائل!البته تاریخ نشون داده که مردان در هر دوره ای از تاریخ برای جلب توجه خانوم ها باید یه بامبولی سر خودشون پیاده می کردند تا این موجودات فتنه انگیز ولی در عین حال بسیار خوش خط و خال! یه نیم نگاهی بشون بندازن.اما با گذشت زمان این خانوم ها که بشدت هم دمدمی مزاج بودند باعث شدن این مردای بدبخت برای اینکه روحیه تنوع طلبی زن ها ارضا بشه هی تیپ های مختلفی بزنن!خدا میدونه در آینده چه جوری باید باشیم تا این زن ها و دخترا به ما گوشه چشمی نظر بندازند!!!در زیر سیر تکاملی روش های مخ زنی در گذر تاریخ رو مشاهده می نمایید:
در عصر حجر
در این عصر چون هم زن و هم مرد زبون همدیگه رو نمی فهمیدن(چون هنوز زبان اختراع نشده بود) کار مردا سخت تر بود.چون دیگه نمیشد با صحبت کردن و عزیزم ساعت چنده و ببخشید مستقیم کدوم طرفه و .... مخ طرف رو بزنی.پس باید با استفاده از ظاهر و عملیات محیرالعقول یه زن رو به دست میوردی.از جمله روش های مخ زنی این دوره عبارت بودند از:
* داشتن گرز بزرگ تر و و محکم تر (مثل امروز که هر کس ماشینش شیکتر و با کلاس تر باشد گزینه های بهتری گیرش میاد!)
*داشتن پشم و پیلی در ناحیه سینه آقایون (نکته: پشم و پیلی نام یکی از عضو های بسیار مهم و حیاتی در بدن مرد های قدیم بود که نشانه مردانگی هم بود.)
*داشتن غار بزرگ تر
*داشتن لباس!(که این یکی رو فقط مرفهان بی درد اون دوره داشتند)
هدف از مخ زنی: بر اساس نقاشی های به دست آمده از روی غار ها انجام این عملیات احتمالاً هیچ هدفی رو دنبال نمی کرده و تنها جهت 
هضم شدن غذا بوده!(چون بر اساس مطالعات پزشکی گوشت دایناسور دیر هضمه و باید فعالیت شدید! داشته باشی تا هضم بشه)
بعد از عصر حجر

 

 یه عصری اومد که در اون زن ها خیلی راحت در دسترس بودند و لازم نبود کلی تلاش کنی تا مخشون رو بزنی. البته به دلیل تلاش های زیادی که بعضی از زنان فمنیست جهت حذف کردن این قسمت تاریخ داشته اند ما اطلاعات دقیقی از این دوران نداریم.ولی میدونیم همیشه هم نبوده که مردا زجر بکشن!بلکه یه دوره ای توی تاریخ بوده که مردا حالشو بردند و چیز دیگه ای که میدونیم اینه که احتمالاً زنهای این دوره انسانهای بسیار فهیم و با منطقی بوده اند و خودشون درک کردند که اگر الکی کلاس بذارند ترشیده می شن و میمونن روی دست ننه باباهشون واسه همین هیچوقت نه نمیگفتند!!!!
دوره هخامنشی
در این عصر رن و مرد زبون همدیگه رو می فهمیدند ولی هنوز ساعت مچی اختراع نشده بود که بشه با گفتن جمله عزیزم ساعت چنده مخ یه دختر خانوم رو بزنی! و اصولاً زن های این دوره دو دسته بودند یکی زن های اشراف زاده و درباری بودند که کافی بود یه تیکه ناقابل بشون بندازی تا حسابت با کرام الکاتبین و شخص داریوش و کورش کبیر باشه و دسته دیگه زن های رعیت بودند که تنها کاری که بلد بودند آشپزی و آوردن آب از چاه بود!برای همین در این دوران برای اینکه یک زن خوب رو برای خودت برداری باید اول کلی زحمت می کشیدی و روش های شمشیر زنی و ... رو یاد می گرفتی.بعد میرفتی توی جنگ شرکت می کردی.بعد اگه احیاناً زنده می موندی میتونستی یکی از زن های دشمن رو واسه خودت به غنیمت ببری!پس می بینیم که باز هم علی رغم اینکه انسان بسیار پیشرفت کرده بود(نسبت به عصر حجر) اما بازم مخ زنی یکی از کار های شاق بود!اما برای زدن مخ زنان درباری باید ویژگی های زیر رو مد نظر قرار میدادند:
*حداقل یکی از اجداد پدری و مادری باید یه ربطی به دربار داشته باشه تا مثلاً خون پادشاهان در رگ اون مرد جاری باشه(به اصطلاح امروزی آقازاده باشه!!!)
*داشتن شمشیر از جنس طلا و سپر از جنس نقره و نیزه از جنس برنج (رجوع شود به شرایط گرز در عصر حجر)
*داشتن ریش بلند (رجوع شود به شرایط پشم! در عصر حجر)

 

هدف از مخ زنی: بر اساس کتیبه های به جا مانده از تخت جمشید هدف از مخ زنی داشتن نوکران و کنیزان زیاد و خوردن شراب بوده
دوره قاجار

در این دوره یه پادشاهی بوده به اسم آقا (آغا) محمد خان قاجار که همه میدونیم چه مرگش بوده! آره دیگه خلاصه به خاطر این بلای خانمان سوزی که این جناب بش دچار شده بودند(و ایشالله خدا نصیب هیچ مردی نکنه) یه کمی زیاد عقده ای شده بودند و به همین دلیل نمی تونستند ببینن که یه مردی برای اینکه زن دلخواهش رو به دست بیاره عملیات مخ زنی انجام بده و هر کسی که این کارو می کرد چشماش رو در می آورد تا عبرت بقیه شه!و کلاً اون عملیات قدغن و غیر قانونی بوده. به همین دلیل در اون زمان به دلیل این محدودیت فوق العاده روش مخ زنی زیاد پیشرفتی نکرد و به دلیل زیر زمینی بودن! اطلاعات دقیقی از چگونگی انجام آن در دست نیست.البته بر اساس یک نوشته تاریخی تأیید نشده در این دوران برای مخ زنی بی بی صغرا و ننه سکینه پس از شناسایی دختر مورد نظر(یا همون طعمه) به حمام می رفتند (در روزی که طعمه هم به حمام می رفت ) و بدن وی را در حمام دید می زدند و در صورت تأیید این عزیزان و زدن مهر استاندارد و ایزو 9002 ادامه عملیات در خانه پدر دختر و تحت عنوان خواستگاری انجام میشد و نه پسر دختر رو می دید و نه دختر!(به نظر من که خیلی باحال بوده.فکرشو بکنید یه روز مامانتون بیاد بتون بگه عزیزم امروز ساعت 5 برو کافی شاپ هویج دوست دخترت اونجا منتظرته!)
هدف از مخ زنی: داشتن پسر جهت ادامه شغل پدر!
دوره پهلوی

در این دوره مردم یه کمی زیاد سیاسی فکر می کردند و اصولاً زیاد توجهی به دختر و مخ و این حرفا نداشتند و به غیر از شهرام شب پره و ابی و فردین بقیه مردا تو فکر براندازی نظام بودند! برای همین حکومت هم برای این که بیاد کار مردا رو آسون تر کنه و باعث بشه اونا دیگه به سیاست فکر نکنن یه مکان های تفریحی –بی فرهنگی! رو درست کرد به اسم کاباره که مردا می رفتن توش و یه کار های بدی رو انجام می دادن که من الان عرق شرم بر پیشانیم نشسته و نمی تونم بگم!خلاصه در این دوران هم به دلیل سهولت بیش از حد دسترسی به داف! عملیات مخ زنی چندان پیشرفتی نداشت . اما خوب بر اساس نسخه های به جا مانده از فیلم های فارسی آن دوران چند تا کار سخت برای مخ زدن باید انجام میشده که عبارت بودند از:
*فقیر بودن و بی خانمان بودن پسر!(جهت زدن مخ دختران مرفه و بی درد این امر بسیار لازم بوده است)
*داشتن زور زیاد و توانایی دریبل زدن چند نفر به طور همزمان....نه چیز ببخشید منظورم توانایی کتک زدن چند نفر به طور همزمان بود(امان از دست این عادل فردوسی پور!)
*شباهت ظاهری به محمد علی فردین و بهروز وثوق
*کشیدن سختی های بسیار در دوران کوردکی.
*داشتن شلوار دمپا گشاد و کت چهار خانه و ریش مدل داریوشی
*توانایی خواندن آهنگ سلطان قلب ها به صدای بلند!
*داشتن ویژگی مردانه در حد دعوت شدن به تیم ملی!(به طور مثال اون دوران یکی از نشانه های مردانگی بوی عرق و بوی نئشه آور! توالت بعد از خروج مردان بود! در حالیکه امروز این دو تا بو نشانه آبرو ریزی و بی کلاسیه)
هدف از مخ زنی:رسیدن به پول و پله ی پدر پولدار دختر و داشتن زندگی راحت و مرفه!

دوره انقلاب تا چند سال پیش

 

در این دوره روش های مخ زنی تغییری کرد اساسی و به نام خواستگاری تغییر نام داد.یک آقا پسر گل باقالی با یک دسته گل و شیرنی همراه مادر و پدر به خانه دختر مورد نظر رفته و بعد از انجام کار های اداری لازم! از قبیل تعیین مهریه و شیر بها و .... دختر و پسر به صورت رسمی دوست دختر و دوست پسر می شدند که بهش زن و شوهر می گفتند!لازم به ذکر است که در انتهای این دوره نقش تکنولوژی در مخ زنی نمایان شد و سوال حیاتی و سرنوشت ساز عزیزم ساعت چنده توسط یکی از پیشگامان عرصه مخ و مخ زنی جناب آقای الف .ی اختراع گشت.و اما ویژگی های لازم برای مخ زدن دختر خانوم ها:
* سر به زیر بودن آقا پسر(که واقعاً خیلی شرط سختی بوده)
*داشتن سیبیل جهت نمایش مردانگی
هدف از مخ زنی:تشکیل خانواده

دوره امروز

به گواهی تاریخ در هیچ دوره ای به اندازه امروز مخ زدن دختر ها سخت تر نبوده و نخواهد بود! به طوری که امروز اگر یک پسر بخواهد مخ دختری را تیلیط(ترید) نمایدباید حتی الامکان و از نظر ظاهری شبیه یک دختر باشد تا آن دختر معصوم بتواند با پسر احساس نزدیکی کند!
ویژگی های اساسی جهت مخ زدن:
*داشتن ماشین و موبایل و سایر وسایل مدرن که نشان دهنده احترام به تکنولوژی می باشد!
*تسلط به زبان انگلیسی جهت گفتن عبارات
ok عزیزم- چشم honey –momi وDady رفتن بیرون و من تنهام!-I love u و ....
*آشنایی به اینترنت و یاهو مسنجر ولی در عین حال انکار کردن این ویژگی در جمع!
*نداشتن سیبیل و پشم و پیلی و به طور کلی تمام ویژگی های مردانه دوره های قبلی
* به روز بودن(
Up to date
)
داشتن فامیل در کشور های اروپایی , امریکایی و حوزه دریای کارائیب!
و هزاران مورد دیگر که شما بهتر از من می دانید!
هدف از مخ زنی:پر کردن اوقات فراغت و انجام راهکاری جهت حل معضل ازدواج!!
اما یه نکته:تا دو سال پیش اگه دنبال دوست دختر بودیم واسمون به صرفه تر از داشتن همسر بود .چون به هر حال واسه ازدواج نیازمند ماشین و خونه و شغل و .... می بودیم.اما با این روندی که داره پیش میره - و اینکه دخترای این دوره زمونه به جای اینکه دنبال یه دوست و همدم باشند انگار دنبال یه جنس اتیغه و لوکس هستند- من پیش بینی می کنم تا دوسال دیگه ازدواج خیلی با صرفه تر از داشتن دوست دختر باشه

مـــــردها کاین گریه در فقدان همســــــــر می کنند

بعد مرگ همســـــــر خود ، خاک بر سر می کنند !
خاک گورش را به کیسه ، سوی منزل مـــی برند !
دشت داغ سینـــــه ی خـــــود ، لاله پرور می کنند
چون مجانین ! خیره بر دیوار و بر در مــــــی شوند
خاک زیر پای خود ، از گریه ، هــــــی ! تر می کنند
روز و شب با عکــس او ، پیوسته صحبت می کنند
دیده را از خون دل ، دریای احمــــــــر مــــی کنند !
در میان گریه هاشان ، یک نظر ! با قصد خیــــــر !!
بر رخ ناهیـــــــد و مینـــــــــا و صنــــــوبر می کنند !
بعدٍ چنــــــدی کز وفات جانگــــــــداز ! او گذشـــت
بابت تسلیّت خـــــــود ! فکــــر دیگــــــر مـــی کنند
دلبری چون قرص ماه و خوشگل و کم سن و سال
جانشیـــــــــن بی بدیل یار و همســـــــر می کنند
کـــــــــج نیندیشید !! فکــر همســـــــر دیگر نیَند !
از برای بچـــه هاشان ، فکر مـــــــادر مـــی کنند

اطلاعیه و شروط یک آقا برای ازدواج

از کلیه دوشیزگان قدبلند زیباروی واجد شرایط زیر تقاضا داریم تقاضانامه‌ها و رزومه خود را جهت ربودن دل بنده به صورت پیغام در قسمت نظرات یا به وسیله ایمیل به نشانی بنده بفرستند.

بدیهی است پس از انجام بررسی‌های کامل، نام افراد دارای صلاحیت به وسیله همین تریبون اعلام خواهد شد

نکته: ما تو کارمون پارتی بازی نداریم، یعنی لطفا از قرار دادن پول نقد در نامه یا پیغام خود بپرهیزید و هی نگید ما فامیل فلانی هستیم
شرایط پذیرش

1. سن بالاتر از 18سال و کمتر از 22سال باشد.

2. قد کمتر 165سانتیمتر و بالاتر از 175سانتیمتر نباشد.

3. افراد خیلی ترکه‌‌ای و زیادی چاق قابل پذیرش نیستند. (چون من حوصله رژیم چاقی و کلاس لاغری ندارم)

4. هر وقت من خواستم می‌ریم هر رستورانی که من گفتم. آبگوشت، کوفته، کله‌پاچه و میرزاقاسمی با کلی سیرترشی دوست دارم.

5. اهل کادو خریدن و هر روز لاو ترکوندن نیست
6.اگر خدای نکرده، زبانم لال، خدا اون روز زو نیاره که ازدواج کردم و وبال گردنم شدی، مامانم اینا و مامانت اینا نداریم. خوشم نمیاد.

7. عمراً نفقه بدم. چهارده‌تا هم بیشتر مهر نمی‌کنم.

8. باید یک جایی کار کنی، یک کاری هم واسه عصر من گیر میاری چون حوصله مسافرکشی و رانندگی ندارم

9. بابات باید پولدار باشه تا من در صورت لزوم بتونم بتیغمش.

10. پول اضافی ندارم بایت پوشک کامل بچه بدم. می‌ری کهنه و لاستیک می‌خری، خودت می‌شوری.

11. به مامانت می‌گی سیسمونی خوب بیاره

12. باید خوشگل باشی چون پول واسه لوازم آرایش نمی‌دم.

13. موهای وزوزی نباید داشته باشی، چون نرم‌کننده ایرانی الآن شیشه‌ای هزار تومن شده.

14. موهای خرمایی و مشکی رو ترجیه می‌دم.

15. نباید ورزشکار باشی چون قدرتت خیلی زیاد می شه !.

16. اگه سر کار بری یا کاری داشته باشی نباید دیرتر از 5 خونه باشی.

17. از الان باید کلاس آیروبیک بری تا چندسال دیگه بد هیکل نشی، پولشم از بابات بگیر. من 10سال دیگه زن شکم گنده نمی‌خوام

18. باید فال قهوه بلد باشی بگیری، چون من دوست دارم.
19. مانتوی تنگ نمی‌پوشی.

20. دوستات رو هم هر روز نمیاری خونه. فهمیدی.

21. یک ماشین ظرف‌شویی هم قاطی جاهازت بذار. دوست ندارم پوستم خراب بشه.

22. لازم نیست واسه یک خونه 50متری، جاهاز خونه 200متری بخری.

23. من مبل تختخواب شو دوست دارم

حالا در خدمتیم
.
.

به نظر شما شرطی مونده ؟


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






   نوشته شده در سه شنبه 25 / 10برچسب:,  توسط ali ahmadi 




درباره من
ارشیو